دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
آمیختگی زبان عربی
مقدمه
آمیختگی کامل زبان عربی با زبان فارسی و پیوند این دو زبان به گونه ای است که بر کسی پوشیده نیست تا جایی که کمتر نوشته یا شعری را در زبان فارسی می توان یافت که از واژه ها و کلمات عربی تهی باشد و برای فهمیدن و درک بهتر شاهکارهای ادبی زبان فارسی و آثار فقیهان ، سخنوران و شاعران بزرگ ایران ،آشنایی مختصری با این زبان ضروری و مفید به نظر می رسد .
از سوی دیگر درس عربی از جمله معدود درسهایی است که دانش آموزان هم در دوره راهنمایی و هم در دوره دبیرستان در تمام رشته های تحصیلی با آن سرو کار دارند .
با توجه به این مطالب خوشحالم که توفیق الهی نصیب شد و توانستم مطالب و نکات تازه ای که مناسب با نکات و قوائد کتب دوره راهنمایی است به رشته تحریر در آورم، لازم به ذکر است بعضی از مطالب در کتابهای راهنمایی عنوان نشده است ولی برای اطلاعات بیشتر دانش آموزان محترم آورده شده و نیز سعی شده که مطالب با توجه به ترتیب درسهای کتابهای اول ـ دوم و سوم راهنمایی باشد ولی بر حسب ضرورت بعضی از مطالب جا به جا آورده شده است .
این مجموعه هم برای دانش آموزان دوره راهنمایی لازم است و هم پیش نیاز دانش آموزان دوره دبیرستان می باشد .
این مجموعه شامل دو بخش است . الف ) بخش صرف (ویژگیهای کلمه) . ب) بخش نحو (نقش و کاربرد کلمه در جمله) .
منابع مورد استفاده : 1ـ عربی به زبان ساده تألیف آقای سید کاظم موسوی و رضا روزبه . 2ـ کتب درسی دوره راهنمایی و دبیرستان .
مقدمه 1
فهرست 3
بخش اول : مقدمات صرف (تجزیه) 5
حروف شمسی و قمری 5
حرکت 6
تنوین 7
اقسام کلمه (اسم ـ فعل ـ حرف) 8
علامتهای شناخت اسم 8
علامتهای شناخت فعل 9
اسم از نظر جنس 10
اسم از نظر تعداد 11
اسمهای اشاره 14
اسم استفهام (پرسشی) 15
ضمایر منفصل 17
عنوان صفحه
مبحث فعل 20
فعل ماضی 20
تمرین 22
فعل مضارع 23
تمرین 25
فعل مستقبل ـ نفی ـ نهی 28
کاربرد فعل در جمله 30
پاسخ به جمله های سئوالی 31
فعل امر 32
صرف فعل امر حاضر 33
سنجیدن کلمات (میزان صرفی) 35
مبحث حرف 37
بخش دوم : مقدمات نحو (ترکیب) 39
جمله اسمیه (مبتدا ـ خبر) 40
جار و مجرور 42
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2471 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 72 |
در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند. گذشته ای که ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.
زیرا احساس خلأ آنرا درک نکرده است. احساسی که با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می کند و از دنیا می رود. اسطوره هستة اصلی زندگی اوست. پاسخ سؤالهایش، ریشه تفکراتش، درک قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.
اسطوره و تفکرات آن نیاز لاینفک انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.
نگارنده سعی کرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان کند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.
هدف نگارنده از طرح این موضوع، که شامل چندین جنبه می باشد بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می کند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.
این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.
بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، میباشد.
در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.
واژه و معنی اسطوره
فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سَطَر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه «Myths» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است.
آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»[1]
گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پارههایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم.[2]»
در قرآن واژه «اساطیر الاولین» که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمردهاند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.[3]»
با توجه به گفتة آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.
انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشة انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبة نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.
اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می کند: «اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین دربارة ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که به یک قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است».[4]
بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپختة خویش جستجوگر مأمنی است که اسطوره نام دارد، اسطوره واکنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است که او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانهای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.
هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری که برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسکین می یابند[5].
«اسطوره تاریخی است که روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است که نه به اندیشه و آگاهانه بلکه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.[6]»
در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می کنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.
انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.
«اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلکه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّة کسی را گرفتن یا بردن، همچنان است که جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یک قانون و قاعده است[7]».
به هر حال جمع بندی که می توان به دست آورد، چنین است:
1- اسطوره تاریخ مینویی را روایت می کند و حادثه ای که در زمان های نخستین رخ داده است.
2- اسطوره بیان یک خلقت است، یعنی درباره اینکه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.
3- اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.
4- نقش آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.
5- اسطوره به یک عبارت کاوشگر هستی است.
6- اسطوره واقعیّتی است که به صورت نماد بیان می شود.
7- اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.
مالینوسکی اسطوره را چنین تعریف می کند: «اسطوره عبارت است از احیای روایتی یک واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.[8]»
و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می کنیم: «اساطیر مجموعه ای است از تأثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی که از صافی روان انسان میگذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است.»[9]
جهان بینی و کارکرد اسطوره
«شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشة آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد.»[10]
«پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یکدیگرندارد، در بود یکسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است که گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.[11]»
یونگ می گوید: «ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می کند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او کاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا که رعد بدان اصابت کرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده کرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است.»[12]
«به نظر کاسیرر، بینش اساطیری، به معنی راستین کلمه «Concret» یعنی واقعی و محسوس است، هم چنین او معتقد است علل وقایع مختلف کاملا آزاد است. هر چیزی ممکن است از چیز دیگر پدید آید. جهان ممکن است از جسم حیوانی بوجود آید. یا از هستة ازلی یا از گل نیلوفری که روی آبهای آغازین می شکفد، زیرا در بینش اساطیری هر چیزی می تواند با هر چیز دیگر تماس زمانی و بعدی حاصل کند. در بینش اساطیری رخدادها، اتفاقی به شمار نمی آیند. بلکه اینان ناشی از دخالت و نفوذ علل سحرآمیز و مرموزی هستند.[13]»
«نگرش اسطوره ای به واقع نخستین تلاش منسجم و شکل گرفتة آدمی برای شناخت و تسلّط بر طبیعت درونی و همراه بود، زخمی عمیق به جای گذاشت که ذهن انسان باستان کوشید تا به یاری اسطوره آن را دریابد و التیام بخشد… عمیق تر شدن این زخم، در عصر جدید و تداوم فعالیت اسطوره سازی، خود دلیلی کافی بر اهمیت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره ای است.[14]»
«مهمترین کاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مکان و در هر زمانی برای بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نیز که بشر بازگشتی بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ایده آل و الگوی خود پذیرفته است. پس اسطوره هر طبیعی داشته باشد، همواره، پیشینه و نمونه به شمار می رود، آن هم نه فقط برای اعمال (قدسی یا دنیوی) انسان، بلکه برای موقعیّت خود اسطوره نیز، و حتی مهمتر از آن، سابقه و پیشینه ای است برای وجوه واقعیت، به طور کلی، ما باید کاری را که خدایان در روز ازل کردند، تکرار کنیم. «… خدایان چنین کردند و آدمیان نیز چنین کنند… اینگونه احکام، مبین سلوک انسان دوران باستانی اند.»[15]
مهم ترین کارکرد اسطوره به گمان الیاده عبارت است از: «کشف و آفتاب کردن سرمشقهای نمونه وار و از همة آیین ها و فعالیت های معنی دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا کار و تربیت، هنر و فرزانگی.»[16]
مالینوسکی برداشت خویش را از کارکرد اسطوره چنین می گوید: «اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حیات دارد، توجیهی ناظر به ارضای کنجکاوی علمی نیست، بلکه روایتی است که واقعیتی اصیل را زنده می کند و بر آورندة نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی، الزامات و احکام اجتماعی و حتی مطالبات علمی مطابقت دارد و جوابگوی آنها است. در تمدنهای بدوی، اسطوره کار لازمی را انجام می دهد. باورمندی ها را بیان می دارد، اعتلا میبخشد و مدوّن می سازد».[17]
کوتاه سخن اینکه، اسطوره ما را در شناخت تاریخ، تمدن، فرهنگ و اندیشه کمک می کند.
[1]- ژاله، آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، سمت، تهران، 1380، چهارم، ص3.
[2]- میر جلال الدین کزازی، رویا، حماسه، اسطوره، مرکز، تهران- 1376، چاپ دوم، ص 3.
[3] - ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره بیان نمادین، سروش، تهران، 1377، چاپ اول، ص 13.
[4]- همان مأخذ، صص 14-13.
[5] - ژاله آموزگار، همان مأخذ، ص 5.
[6] - میرجلال الدین کزازی، همان مأخذ، ص 57.
[7] - مهوش واحد دوست، رویکردهای علمی به اسطوره شناسی، سروش، تهران، 1381، چاپ اول، ص 36.
[8] - ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ، ص 48.
[9] - مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، چشمه، تهران، 1377، چاپ دوم، ص 411.
[10] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 97.
[11] - میر جلال کزازی، همان مأخذ، ص 7.
[12] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 98.
[13] - همان مأخذ،ص 99.
[14] - همان مأخذ،ص 101.
[15] - همان مأخذ،ص 58.
[16] -ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ،ص 15.
[17] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 60.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 251 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 268 |
نحوه تجلی افکار و اندیشه های رضی در دیوان
برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم.
لذا در این کهکشان، ستاره ای را رصد کردیم که هرچند غبار غرض ورزی وجهل آمیخته با گذشت زمان، چهره ی عالمتاب او را تا حدودی پوشانده است و آنگونه که شایسته شخصیت او بوده برای جهان علم و ادب شناخته نشده است.
وی شخصیت بی نظیری است که با داشتن مناصب فقاهت و زعامت و نقابت علویان و مناصب مختلف سیاسی، هیچگاه شیفته مظاهر و زخارف دنیوی نشد و لذا بواسطه ی اتصال به حقیقت هستی، اهل دل بود. عاطفه ی سرشار، روحیه ی حساس، وقریحه ی وقاد او باعث گردید که برای بیان حقایق و ثبت وقایع سلاح قدرتمند خود را بکار گیرد و در جهت تحقق اهداف و آرمانهایش گوش به ندای دل دهد که نتیجه آن اشعار نغز و دلنشین و سخنان زیبای اوست که دیوان شعری با چنین گلهایی فراهم آورد. با توجه به اینکه دیوان اشعار این نادره ی دوران بازتاب اندیشه های عمیق و آئینه ی تمام نمای سلوک عرفانی اوست ایجاب می کند که برای شناسایی اندیشمند فرزانه و شاعر گرانمایه، دیوان اشعار او را درکنار آثار گرانبها و ارزشمند فقهی و کلامی اش کاملاً مورد نقد و بررسی علمی و ادبی قرار گیرد.
اهداف: لذا در این کار تحقیقی هدف ما بر آن بوده است که آرا و اندیشه های یگانه ی دوران را از میان اثر ارزنده ی ادبی اش( دیوان اشعار) مورد ارزیابی و نقد بررسی قرار داد تا از میان اشعار به بازخوانی نظریات و افکار عالمانه ی « شاعر فقیه» بپردازیم. بنابراین در شناخت ابعاد شخصیتی این ادیب گرانقدر نیازمند آن هستیم که پاسخ های قانع کننده ای در قبال پرسش های زیر داشته باشیم:
1- نحوه ی تجلی افکا رو اندیشه های رضی در دیوان چگونه بوده است؟
2- تأثیر شریف رضی بر ادبای پس از خود و ادبیات عرب به چه میزان بوده است؟
3- جلوه های انتساب به دودمان علوی و میزان تأثیر آن بر شخصیت وی چقدر می باشد؟
4- گردآورنده نهج البلاغه واقعاً کیست؟ و تأثیر آن بر ادبیات عرب چگونه و تا چه اندازه ای بوده است؟
فرضیه ها:
با توجه به اینک رضی یک فقیه برجسته و آشنا به ظرایف علوم اسلامی است ولی اشعار خود را مرکب اندیشه های علمی و ادبی و مباحث فلسفی قرارداده و برای بیان مقاصد وتشریح مسائل علمی و عملی بهره های فراوان از آن برده است و در هر جائی که نیاز بوده به طرح مباحث اخلاقی و مبانی فلسفی انسان شناسی و معادشناسی پرداخته است. سبک منحصربه فرد او در هجویات نمونه ی بازر اخلاق اسلامی است. و یا غزلهای عاری از وصف« می» و توصیف نوازندگان و خوانندگان زیباروی، حاکی از محتوای مکتب و تعالیم عرفانی وی است.
وی با تأسیس اولین دانشگاه مدرن علوم اسلامی و تربیت شاگردان فاضل و فقهای نامداری چون شیخ طوسی(ره) و نگارش و گردآوری کتاب گوهربار
« نهج البلاغه» تأثیر انکارناپذیری بر ادبیات جهان اسلام و عرب و ادبای پس از خود برجای گذاشت. لذا او با این اقدام خدمت ارزنده ای به جهان ادبیات و علم و اندیشه ی بشری نمود. ولی کار پرثمر او دچار تردید واقع شده و در برخی از محافل سخن از گردآورنده و یا نگارنده نهج البلاغه به میان می آید که او واقعاً کیست؟
ما نیز د راین مجموعه با توجه به اسلوب نگارش نهج البلاغه و تطبیق آن با سبک نوشتاری رضی در کتابهای ماندگارش و با بیان دلایل وشواهد و قرائن ثابت نمودیم که افتخار گردآوری نهج البلاغه همچنان برای رضی بوده و خواهد بود.
انتساب رضی به خاندان علوی وشرافت ذاتی این خاندان باعث گردید که نیروی عجیبی در رضی بوجود آید و چنان مقتدرانه پا به عرصه گذاشت ک در مطالبه ی علنی حقوق خانوادگی خویش در امر خلافت از هیچ مقامی و منصبی هراس به دل نداشت و لذا جسورانه خلیفه ی عباسی را مورد خطاب قرار می دهد و گاهی هم خواسته های قلبی خود را در قالب ستایش پدر به منصه ی ظهور می رساند.حتی برای ابراز انزجار از خلافت عباسی به خلیفه ی فاطمی که در جد و مرام تا اندازه ای با او مشترک بوده اظهار علاقه و محبت می کند.
مرثیه های رضی هم از این خواسته ی او خالی نیست و شاید اوج قدرت او در نکوهش خلافت اموی و عباسی باشد. وی در ضمن سوگنامه های حضرت سیدالشهداء(ع) با شیوه ای نو، به بیان وقایع تاریخی و ستم های قدرتمندان غاصب می پردازد.
محتوا:
پایان نامه ی حاضر در قالب دو باب تدوین شده است که در باب اول به بررسی اوضاع اجتماعی و ادبی قرن چهارم پرداخته که در این فصل علاوه بر بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی، به نقش آل بویه در حرکت فکری و فرهنگی قرن چهارم و مظاهر فرهنگی و ادبی این قرن در قالب محصولات فرهنگی نظیر: شعر، نثر، نقد و علم لغت می پردازد.
در فصل دوم این باب به بررسی زندگی نامه ی سیدرضی از ولادت تا وفات می پرازد که در این میان به شجره نامه ی او ، پدر، مادر، و فرزندان بطور کامل توجه شده است و مطالب مفصلی را در باره مقام و منزلت پدرش سیدابواحمد موسوی و نقش اصلاح گرانه ی او در جامعه آن روز و وساطت میان خلفا و سلاطین و بزرگان آورده ایم و در ضمن نکاتی هم درقالب همین بحث درباره ی خصوصیات اخلاقی او بیان کردیم.
در ادامه ی سخن از اساتید و مشایخ رضی و تربیت یافتگان مکتب او و نقش مجتمع عظیم علمی، فرهنگی «دارالعلم» در نهضت فکری و تأسیس مجامع شبیه به آن بطور مفصل بحث شده است. رضی در کنار مناصب و مشاغل رسمی و اشتغال کامل، دست از تدریس و تألیف برنداشت و لذا علاوه بر بیان اسامی تألیفات و فعالیتهای علمی و بررسی شاگردان از اثربسیار ارزشمند او« نهج البلاغه» هم غافل نشده و لذا به بررسی نگاره ها و پژوهش های صورت گرفته در زمینه ی نهج البلاغه و پاسخ به شبهات مطرح شده درباره ی متن و گردآورنده آن نیز پرداخته ایم.
در باب دوم که به موضوع اصلی تحقیق مرتبط می شود به بررسی ونقد دیوان اشعار رضی و نسخه های خطی کتابخانه های ایران و جهان می پردازد و دیوان اشعار او را از جهت محتوایی با استفاده از مفاهیم و مضامین وموضوعات قصاید مورد نقد کامل قرار می دهد.
این باب از شش فصل به ترتیب موضوعات شعری و حجم آنها تدوین یافته است که در هرکدام از این فصول، با طرح مباحثی به بیان ابعاد و ویژگی ها و ساختار و موضوع و مضامین قصاید دیوان و قالبهای شعری پرداخته ایم که عبارتند از: مدایح، رثا و سوگنامه ها، فخرو حماسه، غزلیات و حجازیات، هجویه ها و پند و اندرزهای حکیمانه.
لازم به یادآوری است که در هر فصل به تناسب نیاز به شرح و ترجمه ی برخی قصاید و غزلیات نیز اهتمام تمام صورت گرفته است.
رضی با سرودن ترانه های سرزمین یار(حجازیات) به همه ی دلسوختگان عاشق و عاشقان دلسوخته فهماند و نشان داد که می توان بی آنکه آلوده ی ناپاکی و فساد شوند در مسیر عشق الهی قدم بردارند؛ و در حقیقت از عشق زمینی راهی به وسعت هستی بسوی معشوق اصلی گشود. او ثابت کرد که می توان شب را درکنار محبوب بسر برد بی آنکه به گناه آلوده شد. رضی با طرحی ابتکاری در هجویات بی آنکه متعرض عیوبی شود که احساسات را جریحه دار می سازد، دست به روشی زد که در آن از روش هجویات برای اصلاح اخلاق ناپسند و رفتار زشت مخاطب استفاده نمود. وی عیبهای اشخاص را متذکر می شود نه اینکه متعرض آبروی او شود بلکه وضعیتی پیش آید که خود شخص به اصلاح خویش بپردازد.
رضی که خود حکیم وارسته است لذا در انتظار فرصتهایی است که درهای حکمت را نثار افراد ومخاطب خویش کند. به حق باید گفت که رضی شایسته ی القابی چون« اشعر قریش» و« رائدالعفاف» است.
پیشینه ی بحث:
هر چند که در زمینه ی آثار علمی و ادبی رضی تحقیقاتی صورت گرفته است ولی در مقایسه با شعرای همردیف و همطراز او بسیار اندک است. و شاید یکی از دلایل اصلی آن نبودن منابع کافی در زمینه ی نقد آثار ادبی وی و یا عدم دسترسی آسان به کتابهای اوست و شاید هم مفقود بودن خیلی از آثار وی باشد. ولی با وجود همه ی کمبودها، کارهای قابل توجهی انجام شده است که در جای خود قابل تقدیر و امتنان می باشد. از جمله ی کارهای صورت گرفته، پایان نامه های دانشگاهی است که با وجود همه مشکلات در راه شناخت و نقد زندگی سیدرضی، تلاشهای پسندیده ای کرده اند. ولی به تناسب موضوع تحقیق به بررسی بخشی از زوایای علمی و ادبی پرداخته شده و غالب تألیفات حوزوی نیز با بررسی محوریت نهج البلاغه موضوعات گوناگون با جنبه های فقهی و کلامی او را مورد توجه قرار داده اند.
باب اول
اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی
دوران سید رضی
فصل اول:
بخش اول : اوضاع سیاسی و اجتماعی و ادبی
شکوفایی ادب عربی در عصر و دوران حکومت چندین قرن عباسیان در تاریخ اسلام از جایگاه بسزایی برخوردار است ودستآوردهای این دوران بر هیچ صاحبنظر منصفی پنهان و ناشناخته نیست ولی امپراطوری عظیم عباسیان با تمام توان و قدرتی که داشت بالاخره دوران اقتدار و عظمتش به سرآمد و دستگاه عظیم خلافت با همه ی شکوه و جلال ظاهری اش دچار ضعف و ناتوانی شدید گردید و خلفا دیگر آن نفوذ و قدرت سابق را نداشتند. اختلافات داخلی در ارکان قدرت و نفوذ و فشار قدرتهای رقیب و خارجی چون ایرانیان، فاطمیان، و ... باعث ناتوانی خلفا و در نتیجه سلب اختیار از آنان شد. با پیروزی دیلمیان و نفوذ در بغداد، از خلیفه ی عباسی جز نام و تشریفات ظاهری و گاهی مذهبی چیزی باقی نمانده بود؛ و در حقیقت قدرت مطلقه در حوزه ی حکومت امپراطور عظیم عباسیان در دست سلاطین آل بویه که به میل خود و به تناسب شرایط خلیفه ای را عزل می کردند و خلیفه ی دلخواه خود را بجای او برمی گزینند. نیمه دوم قرن چهارم شاهد وقایع بسیار بزرگی بود که در خلافت فرسوده ی عباسیان تأثیرات بسزایی داشت. این دوره که بنام «عصر دویلات» نیز معروف شده است، قدرت سیاسی عباسیان تقریباً به چند بخش تقسیم گردید که هر یک دولتهای کوچکی بودند که در حفظ حاکمیت خود همیشه با یکدیگر در ستیز و کشمکس بودند که مهمترین آنها عبارت است از: عباسیان در عراق، فاطمیان در شمال آفریقا، آل بویه در عراق و ایران، حمدانیان در حلب و موصل، امویان در اندلس، غزنویان در هند وافغانستان، سامانیان در بخارا، آل زیار در گرگان، عقیلی ها در موصل، و خاندان شاهین در بطائح و برخی از قبایل عرب نیز بر اطراف عراق و شام سلطه یافته بودند. علاوه بر آن تهاجم های رومیان بر مرزهای سرزمینهای اسلامی وزدوخوردهای قرمطیان عراق نیز وجود داشت. [1]
از وقایع مهم این قرن درواقع روی کارآمدن دولت آل بویه در عراق و ایران است که حتی به نام آنان سکه کردند.[2]
با سرکارآمدن دولتهای متعدد تحولات گسترده ای در سرزمینهای اسلامی بوجود آمد چنانچه اشاره کردیم دائماً بین این دولتهای کوچک اختلافات و کشمکش بود که نمود اصلی این اختلافات به جهت اختلاف مذهبی در ایام برگزاری حج ابراهیمی بود و گاهی منازعات چنان اوج می گرفت که باعث می شد برخی از کاروانهای وابسته به دیار مورد مناقشه آن سال به مراسم حج نبایند و عملاً مانع آنها می شدند و از طرفی اختلافات میان آنها موجب گردید که به علت عدم تسلط کافی به راهها، راهزنان و دزدان حرفه ای زیادی وجود آیند که راه کاروانیان را می بستند و تمامی دارائیهای آنان را به غارت می بردند.
از میان همه دولتهای مذکور، تا اندازه ای دولت فاطمیان مصر د ر بلاد مقدسه ی مکه ی مکرمه و مدینه ی منوره از قدرت نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند و اکثراً به نام آنان خطبه خوانده می شد. حتی« القادر بالله عباسی برای فرستادن کاروان عراقی به مکه ی مکرمه در سال 396 هجری از ابوالفتح کاردار فاطمینان در مکه اجازه گرفت و او هم به شرط ایراد خطبه به نام فاطمیان به آنها اجازه داد و خلیفه ی عباسی نیز پذیرفت.»[3]
در ضعف خلافت و خلفای عباسی همین کافی است که آنها حتی اختیار انتخاب وزیر و وکیل را نیز برای خود نداشتند؛ این در شرایطی بود که سلاطین آل بویه هرکسی را که می خواستند عزل ونصب می نمودند. ضعف خلفا در اصل از زمان المقتدر آغاز شد که در زمان خلافت بیش از سیزده سال نداشت، و آنچنان خلفا ناتوان شدند که خلیفه ای چون «المستکفی» و «الطائع» را از تخت پائین کشیدند و عمامه ی آنها را بر گردنشان پیچیدند و با وضعیت فضیحت بار و تحقیرآمیزی به زندان بردند. اما آل بویه خود نیز از آفت قدرت و ثروت در امان نماند و لذا پس از مدتی برای تصاحب قدرت یا افزایش قدرت و ثروت به جان هم افتادند. اولین طمع کار خاندان بویه عضد الدوله بود که برای افزایش سلطه و نفوذش به ملک پسر عمویش بختیار( عراق) حمله کرد و پس از پیروزی ابن بقیه وزیر بختیار را به پای فیل بستند و پس ازمرگش چندین روز به دار آویختند.[4]
از میان خاندان آل بویه صمصام الدوله نیز چندان اقبال خوبی نداشت و مورد تهاجم سپاه ایرانی به فرماندهی برادرش شرف الد وله قرار گرفت که ناچار به واگذاری تخت و تاج به وی شد بعد از وفات شرف الدوله برادرش بهاءالدوله زمام حکومت را بدست گرفت و خانواده و بستگانش تلاش زیادی کردند، تا قدرت را از چنگ او خارج سازند، ولی موفقیتی به دست نیاوردند. بنابراین بهاءالدوله از سال 379 هـ. تا سال 403 هجری نزدیک به بیست وچهار سال سلطان بلامنازع عراق بود[5].
رضی از زمان عزالدوله بختیاربن معزالدوله که هشت سال بیشتر نداشت تا زمان سلطان الدوله یعنی سال 406 هجری در چنین اوضاع و احوال سیاسی بزرگ شد؛ و از زمان زندانی شدن پدرش وارد عرصه سیاست گردید و همین امر انگیزه ی او را در ایجاد ارتباط با خلفای عباسی وسلاطین آل بویه تقویت نمود و لذا طرح رابطه ی دوستی با خلفایی چون «الطائع لله» و «القادر بالله» پی ریزی کرد. آغاز رابطه اش با الطائع لله مقارن با دستگیری و زندانی شد. رضی برای شروع، اولین ستایش نامه ی خود را در ستایش الطائع با این قصیده و مطلع شروع نمود:
أغارُ عَلی ثََراکَ مِنََ الرّیاحِ |
|
و أسألُ عَن غَدیرکَ و المِراحِ[6] |
ستایش و مرایح الطائع همچنان ادامه یافت تا اینکه از خلافت برکنار شد و حتی غمنامه های ستایش آمیزی پس از برکناری نیز تا زمان مرگ الطائع ادامه داشت که همین کارباعث شد که القادر به اخلاص و وفاداری او پی برد و به دوستی و رابطه ی خالصانه ی او یقین پیدا کرد و لذا مقدمه ی روابط آنها گردید. دوره ی القادربالله تقریباً دوره ی فعالیتهای پرشتاب سیاسی رضی بحساب می آید. رضی در معادلات سیاسی این را بخوبی دریافته بود که خلفاء قدرت چندانی ندارند بلکه گردانندگان اصلی خلافت و مملکت پادشاهان و وزرای آل بویه است؛ بنابراین نوک پیکان روابط را متوجه دربار دیلمیان نمود. و حتی با اینکه ارتباطش با القادر در حد تعارف و تشریفات بود پس از قرابت و پیوند با بهاءالدوله روابط میان او والقادر نیز به شدت قوت گرفت.
در همین زمان با مساعد شدن اوضاع به نفع رضی و علویان و قدرت گرفتن رضی و حمایت شدن از جانب دولت شیعه مذهب آل بویه، فرصت برای ابراز اهداف و آرمانهای درونی اش مناسب شد و لذا علناً و بدون واهمه خواسته ی دیرینه اش را در خطاب به القادر در قصیده ی:
عطفاً امیرالمؤمنین فانّنا |
|
فی دَوحَة العلیاء لانتفرّقُ [7] |
صراحتاً بیان کرد که به دنبال آن و با سرودن بیت« إلا الخلافة....» القادر چنین گفت: «علی رغم اَنف الشریف» یعنی برخلاف میل رضی چنین نیست و اکنون خلیفه من هستم. لذا این مسئله نشان از تضاد و اختلاف آشکار آنها دارد که برگرفته از قدرت و نفوذ رضی در ارکان قدرت می باشد.
در این زمینه یکی از کارهای بسیار حساس و آشوب برانگیز رضی اظهار علاقه و محبت به خلیفه ی فاطمی است که حتی چندین بار تصمیم به ترک بغداد گرفت تا به دیاری برود که« خلیفه علوی» در آنجا حکمرانی می کند خلیفه ای که با رضی هر دو از نژاد علی و پیامبر هستند.[8]
1- ابن جوزی و المنتظم مطبعة دارالمعارف الطبعه الاولی حیدرآباد 1939 ج 70 ص 69 و ا لکامل ابن اثیر دارصادر دار بیروت 1966
1.- تاریخ آداب الغة العربیه جرجی زندان دار مکتبه الحیات الطبقه الثانیه بیروت 1978 م 2/224
2- ابن اثیر الکامل 7/204
1.وی همان کسی است ه الانباری قصید ی مشهورش را درباره وی سرود
عبدالفتاح الحلو مقدمه ی تحقیق دیوان الشریف الرضی الجمهوریه العراقیه وزارة الاعلام، الطبعة الاولی
2. عبدالفتاح الحلو مقدمه ی تحقیق دیوان الشریف الرضی الجمهوریه العراقیه وزارة الاعلام، الطبعة الاولی 1977 م
1.- دیوان رضی 1/240 و مقدمه دیوان رضی عبدالفتاح الحلو 1/281
2.- همان منبع 2/39 از قصیده« لمن الهروج تهز هن الأینق....»
1.- دیوان رضی 2/576 المنتظم ابن جوزی ج 7 /ص 381
مامقامی علی الهوان و عندی مقول صارم و أ نف حمی
البس الذل فی دیار الأعادی و بمصر الخلیفه العلویی
من أبوه أبی و مولاه مولا ی إذا ضامنی البعید القصی
لن عرقی بعرقه سیداالنا س جمیعاً محمد و علی
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
هدف اصلی حسابداری و مفهوم معادله اصلی آن
- افراد هر جامعه ای به منظور استفاده بهتر از منابع برای رفع احتیاجات و خواسته ها مادی و معنوی خود نیاز به تصمیم گیریهای صحیح اقتصادی و مالی دارند و برای انجام تصمیمات فوق وجود اطلاعات اقتصادی و مالی مناسب و صحیح از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است. حسابداری، حوزه ای از فعالیتهای خدماتی است که می تواند اطلاعات اقتصادی و مالی را در قالب گزارشهای مالی فراهم سازد.
هر یک از ما نیز با توجه به محیط، نگرش، علاقه و شغل خود به طور مستمر در حال تصمیم گیری اقتصادی هستیم و برای انجام تصمیمات درست از اطلاعات مختلفی استفاده می کنیم به طور مثال برای خرید یک دستگاه دوچرخه اطلاعاتی از قبیل قیمت، کیفیت، اندازه و ... را مورد بررسی قرار می دهیم و یا برای یک سفر تفریحی نیازمند اطلاعاتی مثل مخارج، مدت سفر و شرایط آب و هوایی مقصد و... می باشیم.
در پیرامون ما اطلاعات زیادی وجود دارد که برخی از آنها به طور مستقیم و بدون هیچگونه تغییری قابل استفاده است. امّا در بیشتر موارد به اطلاعاتی نیاز پیدا می کنیم که به طور مستقیم آماده استفاده نیستند بلکه بایستی با انجام فعالیتهایی روی اطلاعات موجود، آنها را به صورت قابل استفاده درآورد.
تعریف حسابداری:
حسابداری عبارت است از: شناسایی، اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادی به استفاده کنندگان به گونه ای که امکان قضاوت و تصمیم گیری آگاهانه برای آنها فراهم شود.
تصمیم گیری های اقتصادی افراد به فعالیتهای اقتصادی منجر می شود و فعالیتهای اقتصادی نیز موجب می شود تا اطلاعات اقتصادی بوجود آید. اطلاعت اقتصادی توسط حسابداران شناسایی شده و با استفاده از ابزار مناسب جمع آوری، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری و ثبت می شود و پس از طبقه بندی و تلخیص به گونه ای مناسب در قالب گزارشهای مالی در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرد. اطلاعات حسابداری خلاصه اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی مؤثر بر یک واحد اقتصادی خاص می باشد. این اطلاعات گزارشهای حسابداری نیز نامیده می شود.
یکی از نکات مهم در حسابداری این است که اطلاعات و گزارشهای حسابداری در مورد یک واحد اقتصادی مشخص و جداگانه تهیه می گردد. به این واحد اقتصادی اصطلاحاً «شخصیت حسابداری» گفته می شود.
هر مؤسسه یا واحد اقتصادی منابع و امکاناتی در اختیار دارد که برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کند. معاملات یا رویدادهای مالی مؤثر بر واحد اقتصادی موجب می شوند تا میزان و نوع منابع تغییر یابد. به عبارت دیگر رویدادهای اقتصادی، رویدادهایی هستند که وضعیت مالی واحد اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند. منظور از وضعیت مالی یک واحد اقتصادی میزان و نوع منابع اقتصادی تحت اختیار آن واحد و همچنین میزان و نوع ادعای مالی دیگران نسبت به این منابع است.
معادله حسابداری:
عبارت است از داراییها=بدهی ها+سرمایه
دارایی عبارت است از منابع اقتصادی متعلق به یک واحد اقتصادی که انتظار می رود در آینده منفعتی برای واحد اقتصادی ایجاد نماید.
دارایی های واحد اقتصادی= حقوق مالی اشخاص نسبت به دارایی های واحد اقتصادی
بدهی عبارت است از: حقوق مالی اشخاص غیر از مالک نسبت به داراییهای یک واحد اقتصادی
سرمایه عبارت است از: حق یا ادعای مالی مالک یا مالکین نسبت به دارایی های یک واحد اقتصادی
دارایی، بدهی و سرمایه اجزای معادله حسابداری می باشند که همواره بین آنها رابطه تساوی برقرار است. معادله اساسی حسابداری به عنوان شالودة حسابداری نوین مطرح شده است.
برخی از داراییها که معمولاً در بسیاری از واحدهای اقتصاد برای کسب منفعت مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از:
1- نقد و بانک: از مهمترین داراییهای واحد اقتصادی که برای خرید کالا یا خدمات و پرداخت بدهیها مورد استفاده قرار می گیرد وجه نقد موجود در صندوق، موجودی حسابهای بانکی و چکهای بانکی می باشد.
2- حسابهای دریافتنی: در جریان فعالیتهای عادی ممکن است واحدهای اقتصادی در قبال ارائه خدمت یا فروش دارایی به طور نسیه، از دیگران طلبکار شوند و معمولاً این قبیل داراییها تحت عنوان حسابهای دریافتنی نامیده می شوند.
3- ملزومات: این نوع دارایی ها شامل کالا و اجناسی است که در جریان فعالیت های واحد اقتصادی خریداری و به تدریج به مصرف می رسد مثل نوشت افزار
علاوه بر دارایی های فوق از دارایی های دیگر ماند زمین، ساختمان، آپارتمان، وسایط نقلیه و اثاثه می توان نام برد.
بدهی ها هم در واحدهای اقتصادی انواع مختلفی دارد که متداولترین آنها عبارتند از:
1- حسابهای پرداختنی:
این نوع بدهی در ازای خرید نسیة دارایی یا خدمات از دیگران ایجاد می شود.
2- وام پرداختنی:
این نوع بدهی در ازای دریافت وام از مؤسسات اعتباری نظیر بانکها و یا اشخاص ایجاد می شود. وامهای پرداختنی معمولاً به طور یکجا یا به اقساط در آینده بایستی بازپرداخت شود.
اهمیت معادله حسابداری: از مهمترین کارها در حسابداری، شناسایی و اندازه گیری رویدادهای مالی مؤثر بر یک واحد اقتصادی است. حسابداران برای اینکه رویدادهای مالی مربوط به یک واحد اقتصادی را ثبت و سپس اطلاعات حسابداری را به طور مناسب گزارش کنند باید:
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 121 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
پژوهش ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس
ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس
ادبیات دفاع مقدس از زمانی آغاز شد که جنگ ایران و عراق در 31 شهریور 59 شروع شد و نوع دیگری از ادبیات پس از ادبیات انقلاب پا به عرصه گذاشت و داستان نویسان مختلف به این نوع ادبیات روی آوردند و آثار بسیاری در این زمینه خلق شد. در دهه 80 در حالی که حدود 28 سال از جنگ می گذرد؛ با عده ای از اهالی قلم در خصوص کم و کیف ادبیات دفاع مقدس به گفت وگو پرداخته ایم که از نظر می گذرانید:
تصویر دفاع مقدس در ادبیات نارسا و ناقص است
جنگ یک واقعیت با ابعاد متعدد و متکثر بود که بعید است بتوان حتی ابعاد مختلف آن را احصاء کرد.
در سال های پس از جنگ، حاکمیت و رسانه های عمومی در برخی از جنبه های دفاع هشت ساله تمرکز زیادی داشتند.
اما از سویی دیگر، بسیاری از ابعاد جنگ و تأثیرات و تأثرات آن خواه تاثیرات مثبت و خواه منفی، نادیده گرفته شد.
تصویری که امروز از جنگ در ذهن ها شکل گرفته، تصویری عمدتاً ناقص و نارسا و گاه نامتوازن است.
خوشبختانه آثار ادبی خوبی با مضمون دفاع مقدس طی سال های مختلف پدید آمد اما طبیعی است که هنوز با انتظارات ما فاصله ای مشاهده می شود. اما نگاه آرمانی نباید به قدر ناشناسی از آثار موجود وزحمات نویسندگان بینجامد.
واقعیت این است که معدود آثار قدرتمندی که در این حوزه داریم نیز آنچنانی که باید و شاید دیده نشده است و برای اشاعه و عمومی ساختن آن در میان مردم تلاشی صورت نگرفته است.
بوی مهر و تسبیح نمی آید
من فکر می کنم دوستان نویسنده ای که قصد پرداختن به ادبیات دفاع مقدس را دارند، دچار سوءهاضمه ادبی شده اند. امروزه شاهد نوشته شدن برخی آثار در حوزه دفاع مقدس هستیم که شبیه آثار غربی است و بوی مهر و تسبیح و تربت نمی دهند.
برخی فکر می کنند که اگر مثلا اثرشان شبیه آثار هاینریش بل شود، اثری قوی است و عجیب اینکه هر اثری هم که بخواهد قوی باشد لزوماً باید شبیه آثار غربی درآید.
متاسفانه پیش از اینکه ادبیات مقاومت به عارضه مذکور دچار شود، به عارضه احساس زدگی گرفتار بود. احساس زدگی مفرطی که به شعار پهلو می زد.
من فکر می کنم آنچه اکنون ادبیات دفاع مقدس نیازمند آن است، این است که ما نویسندگان، یک بار برای همیشه در کنار هم بنشینیم، سنگ ها را واکنیم و بگوییم یک، دو و... شاخص های آثار دفاع مقدس این هاست تا بدین ترتیب از وضعیت کنونی به درآییم.
دفاع مقدس، برگرفته از واقعه عاشوراست
در مورد ادبیات دفاع مقدس چندی پیش با دوستان بر سر این موضوع بحث و گفتگو می کردیم. عده ای از دوستان این واقعه دفاع مقدس را زاده 8 سال جنگ ایران و عراق می دانستند اما به نظرم دفاع مقدس ما؛ برگرفته از واقعه عاشورا است. بر این مبنا که بیشتر جنگ هایی که صورت می گیرد به صورت تهاجمی و فتح سرزمین است اما در واقعه عاشورا بحث دفاع ازاسلام بود وهمین قضیه عیناً در جنگ ما با عراق اتفاق افتاد.
با این پیش زمینه می خواهم بگویم، ادبیات دفاع مقدس با اولین شلیک گلوله در این جنگ متولد شد و سیر ادبیات دفاع مقدس از سال 59 تا به الان بر این مبناست که ابتدا به صورت مهیج و شعاری مطرح بود و در این دوره ادبیات شعاری نه به معنای عام که از محتوا خالی باشد بلکه بحث تشویق اذهان و نسل جوان برای دفاع از وطن و خاک؛ مطرح شد.
این ادبیات ادامه داشت تا اواسط جنگ، در این دوره ادبیات دفاع مقدس به مسائل شعوری پرداخت، به این صورت که ادبیات دفاع مقدس تفکربرانگیز شد.
و در دل داستانها سئوال هایی چون چرا جنگ کردیم؟ و... مطرح شد. و نهایتا در پایان جنگ، داستان نویسان ما توانستند بدون محدودیت به نوشتن آثاری در حوزه دفاع مقدس بپردازند. نویسندگان قبلا در آثارشان راوی داستان بودند اما جنگ که تمام شد؛ نویسنده نه به عنوان یک راوی بلکه تماشاچی، می نشیند و به جنگ، تهاجم، تلفات و به دشمن و... فکر می کند و مسائل را به صورت تفکیک پذیر می نویسد. در حقیقت ادبیات بعد از جنگ که نویسندگان به صورت شعوری به آن نگاه کردند به ادبیات جنگ نزدیک تر است.
در ابتدای امر، داستان های دفاع مقدس از عناصر داستانی کم بهره بودند، اما بعد از جنگ نویسندگانی متولد شدند که در جنگ حضور داشتند به خوبی از عناصر داستانی، در آثارشان بهره گرفتند و آثار خوبی در این حوزه خلق کردند و هرچه از جنگ فاصله گرفتیم این ادبیات قوی تر شد و ادبیات دفاع مقدس نویسنده اش را متولد کرد.
اعتقاد دارم که دهه 80، ادبیات داستانی دفاع مقدس از حالت جنینی (نهال بودن) خارج شده است و وارد مرحله رشد و بالندگی شده است به نحوی که در خارج از کشور ما بتوانیم در حوزه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم مثل نویسندگانی چون بایرامی، دهقان، تجار به صورت کلی ادبیات جنگ و انقلاب را تقریبا در یک راستا می دانم. در اصل ادبیات انقلاب هنوز شکل نگرفته بود که دفاع مقدس شکل گرفت. در حقیقت ادبیات دفاع مقدس مثل فرزند بزرگی است که از انقلاب زاییده شد و هنوز ادبیات انقلاب می تواند به صورت مستقل رشد کند، مثل داستان قطار 57 رضا رئیسی، که فرصتی است برای دوباره مطرح شدن ادبیات انقلاب.
در کل به تفکیک ادبیات؛ به حوزه های مختلف خیلی اعتقاد ندارم.
نکته ای را باید عرض کنم که با گذشت چند دهه از دفاع مقدس نیاز به یک آسیب شناسی در حوزه ادبیات دفاع مقدس داریم تا دچار آسیب و آفت نشود و این مهم به توجه متولیان این حوزه برمی گردد.
در پرداخت تاریخ شفاهی جنگ
قصور کردیم
ادبیات دفاع مقدس به طور کلی، شعر، داستان و مقولات دیگر را در برمی گیرد و من به طور مشخص در مورد ادبیات داستانی دفاع مقدس مطالبی را عنوان می کنم. به طور کلی ادبیات دفاع مقدس به سه دوره تقسیم می شود.
دوره اول؛ هم زمان با جنگ (ده سال اول)، دوره دوم، ادبیات پس از جنگ (ده سال دوم)، و دوره اخیر که در آن قرار داریم.
در مرحله اول کمتر شاهد ادبیات ناب دفاع مقدس هستیم، در این دوره معمولا آثار حالت تهیجی داشت و کسی که آثار این دوره را می خواند؛ در او شور و هیجان و نیاز به دفاع از کشور ایجاد می شد و شاید کم تر به واقعیت های دفاع مقدس و جنگ 8 ساله پرداخته شد.
دوره دوم در حقیقت دوره بینابین است. در دوره سوم؛ ادبیات به سمت شخصی شدن رفت یعنی از قالب دولتی بودن خارج شد و نویسندگان مختلف از سراسر کشور (کسانی که جنگ را درک کرده بودند یا به این نوع ادبیات علاقه داشتند) به طور واقعی به این نوع از ادبیات پرداختند، مثل جنگ از نگاه حبیب احمدزاده، محمدرضا بایرامی و... به صورت کلی، مسیر ادبیات دفاع مقدس روشن و هموار است و روز به روز در این زمینه پیشرفت بهتری داریم.
نکته مهمی که باید مطرح کنم این است که در زمینه تاریخ شفاهی دفاع مقدس در این 30 سال قصور و کوتاهی صورت گرفته است.
تاریخ شفاهی جنگ به معنی مکتوب کردن خاطرات شفاهی آدم های جنگ است. این 8سال را اگر هر شخصی که در جنگ حضور داشته است یک برگ خاطره از آن دوران بنویسد؛ ما با انبوهی از آثار و خاطرات جنگ روبرو هستیم. متاسفانه در این زمینه کارهای کمی صورت گرفته است.
در پایان؛ اگر ما به دور از تنفر و شیفتگی به مقوله جنگ و دفاع مقدس به طور واقعی نگاه کنیم، همیشه به این جنگی که اتفاق افتاده است سرافرازانه افتخار می کنیم چون به دشمن اجازه ندادیم که قطعه ای از خاک کشورمان را جدا کند، با وجود اینکه 30 کشور به طور مستقیم به عراق کمک می کردند. به جوانان ایرانی اعتماد کنیم و واقعیت جنگ را بگویم.
ادبیات دفاع مقدس باید منعکس کننده الطاف خفیه الهی باشد
تفاوتی که دفاع ملت ما در دوران جنگ تحمیلی با دیگر جنگ ها و حتی دفاع ملت های دیگر در دنیا داشته، پشتوانه ایدئولوژیک و جهان بینی الهی آن بوده است. همین جهان بینی الهی و ایدئولوژی اعتقادی هست که باعث ضمیمه شدن کلمه مقدس به کلمه دفاع در دوره جنگ تحمیلی شده است.
بی دلیل نیست که حضرت امام(ره) از این دوران به عنوان دوران الطاف خفیه الهی یاد کرده اند. چون این دوره به دلیل همان پشتوانه و زیربنای اعتقادی، دوره رشد، کمال و تعالی در زمینه های مختلف از جمله مراتب انسانی، اخلاقی و عرفانی و... بوده است.
ادبیات دفاع مقدس، از چنین دورانی نشأت گرفته می شود. لذا ادبیاتی را می توان در زمره ادبیات دفاع مقدس به شمار آورد که در کنار ناگواری های این دوران به ابعاد مختلف این الطاف خفیه الهی و رشد و تعالی ها حتی در پس زمینه های زندگی افراد درگیر با آن در جامعه نیز بپردازد. متأسفانه ادبیاتی که الان به عنوان ادبیات دفاع مقدس از آن نام برده می شود در بخش رمان، بیشتر تلخی ها و ناگواری هاست که بزرگنمایی می شود و در مورد ابعاد دیگر غفلت صورت می گیرد. غفلت از حماسه ها، مقاومت ها و سلحشوری های حماسه آفرینان هشت سال دوران دفاع مقدس و به جای آن القای یأس و نا امیدی و... جزء نگاه یک سویه و غیر منصفانه به دفاع مقدس نیست. البته در بخش خاطرات ادبیات دفاع مقدس تاکنون کارهای مناسبی ارائه شده و به این بخش تا به حال خوب پرداخته شده اما در بخش رمان تا حد انتظار مطلوب هنوز فاصله بسیار است.
شاهکار ادبی خلق نشده است
ادبیات دفاع مقدس به لحاظ رشد کمی قابل توجه است اما این موضوع خوشبینانه به نظر نمی رسد. بدین لحاظ که بعضی از بنگاه ها و انتشاراتی ها به خاطر اینکه اشتهار و نامشان در عنوان های کتاب های دفاع مقدس زنده بماند، این دسته از کتاب ها را منتشر می کنند و خود این بنگاه ها بدون چاپ کتاب های دفاع مقدس هیچ موضوعیت و موجودیتی ندارد. مثلاً عنوان می کنند که 600 هزار عنوان کتاب در زمینه دفاع مقدس منتشر شد، در حقیقت این کمیت، طبیعی نیست بلکه اگر نویسندگانی همت کنند و کتاب هایشان را از طریق این بنگاه ها به چاپ برسانند، کار ارزشمندی صورت گرفته. بسیاری از کتاب هایی که توسط این بنگاه ها به چاپ می رسد فاقد کیفیت هستند و در کل موضوع های ارزشمند دفاع مقدس زخمی می شوند و نویسندگان این حوزه دیگر رغبت دوباره به بازآفرینی مجدد این موضوعات ندارد.
کار بسیاری از پژوهشگران و محققان در تدوین خاطرات جنگ و دفاع مقدس ارزشمند است. اما بسیاری از این کارها به صورت خام و بدون ویرایش ادبی و یکسان سازی و وحدت رویه کتاب ها صورت می گیرد و کتاب های خوبی نیستند، این سیر همچنان وجود دارد، و این کمیت نشانه خوبی نیست که بتوان به آن مباهات کرد اما با وجود این کمیت ها کارهای درخشانی در حوزه ادبیات دفاع مقدس صورت گرفته است، مثل جشنواره ادبی یوسف؛ در خصوص کتاب های کوتاه دفاع مقدس است. این جشنواره جوانان اهل ذوق و با دغدغه دفاع مقدس را به خود جلب کرده است و حدود هزار قصه برای این جشنواره ادبی نوشته شده است که در سه موضوع چون خانواده رزمنده ها و وضعیت فعلی رزمنده ها و... بوده است، جشنواره ادبی یوسف دارای یک نگاه تاجر مأبانه و منفعت طلبانه بنگاه ها نیست.
مطلبی هم در مورد کیفیت آثار ادبی دفاع مقدس، آثار قابل توجهی نوشته شده است. و این آثار بخشی از فرهنگ دفاع مقدس است. امیدواریم این کارها بتوانند نسل های آینده را با جبهه آشنا کند.
نکته این که؛ در رمان های دفاع مقدس یک خلأ وجود دارد. در حقیقت ما هنوز نتوانسته ایم پیوستگی و اتفاقات جنگ را در قالب یک شاهکار ادبی بیاوریم؛ مثلاً وقتی جنگ شروع شد، یک سری اقتضائات جهانی را در برمی گرفت، یک رمان باید بتواند علل جنگ را توضیح دهد و یک یا دو نسل قبل از جنگ را بررسی کند؛ جنبش های مختلفی که در به وجود آمدن جنگ دخیل بودند. کارهایی که کشورهای استعماری در خصوص تفرقه انگیزی بین مسلمانان و بین کشورها انجام دادند، در کل این رمان ها باید واقعیت ها و شخصیت های اصلی جنگ را بازگو کند و بعد در آخر به موضوع خط مقدم و شهید و جبهه و... بپردازند. مرکز تحقیقات جنگ سپاه پاسداران کتاب های با ارزش در خصوص روزشمار جنگ منتشر کرده است که کار قابل توجهی است که نویسندگان می توانند با توجه به این دایره المعارف جنگ، رمان خوبی در قد و قامت جنگ و صلح تولستوی و... بنویسند.
اما با وجود این، قطعه های درخشانی از این جواهر و شاهکار بزرگ تراش خورده است و هر نویسنده ای به اندازه بضاعتش در این خصوص کار کرده است، اما هنوز تا رسیدن به یک شاهکار ادبی در حوزه ادبیات دفاع مقدس راه باقی است