دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
تحقیق در مورد مباهله
معنای لغوی – اصطلاحی مباهله وچگونگی اداء آن
این سوگند یا نفرین در اسلام با 2 نام مختلف که هر دو از ریشه واحدی گرفته شده اند شناخته می شود:
1)مبادله (MOBAHELE) : یکدیگر را نفرین و لعنت کردن .در اصل از ماده ی ((بهل)) بر وزن (اهل) به معنی رها کردن وقید وبند را از چیزی برداشتن است . وابتهال در دعا به معنی تفرع و واگذاری کار به خدا است.
و اگر انرا گاهی به معنی هلاکت ولعن و دوری از خدا گرفتهاند نیز به خاطر این است که رها کردن بنده به حال خود این نتایج را به دنبال می اورد واز نظر مفهوم متداول ان که از ایه مباهله گرفته شده به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم مذهبی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند وبه درگاه خدا تضرع کنند واز او بخواهند که دروغگو را رسوا ساز و مجازات کند
پیشینه تاریخی مباهله در نزد قوم سام از دوره ی تمدن بابل به بعد تنها وسیله رایج و بین المللی برای اثبات حقیقت بوده ودر میان شیعیان به سال 254 هجری می رسد
2)ملاعنه: که از ریشه لعن گرفته شده وبه باب مفاعله برده شده است نیز به معنی مباهله است.
عملیات دارای 3مرحله است
1)نشستن دو زانو وقرار دادن دو دست بر روی ران ها گویی اماده مبارزه با دشمن است
2)اماده ساختن دو دست برای سوگند یاد کردن
3)بلند کردن دو دست به سوی اسمان و ادای الفاظ مخصوص
هیئت نمایندگی نجران در مدینه
بخش با صفای ((نجران)) با هفتاد دهکده تابع خود در نقطهی مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در اغاز طلوع اسلام این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دول ومراکز مذهبی جهان نامه ای به اسقف نجران (کشیش بزرگ) .((ابوحارثه)) نوشت و طی ان نامه ساکنان نجران را به ایین اسلام دعوت نمود اینک مضمون نامه ی ان حضرت:
((به نام خدای ابراهیم واسحاق و یعقوب. خدای ابراهیم واسحاق و یعقوب را حمد وستایش می کنم و شما ها را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می کنم شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید ودر ولایت خداوند وارد شوید واگر دعوت مرا نپذیرفتید لااقل باید به حکومت اسلامی مالیات بپردازید تا از جان مال شما دفاع کند . ))
نمایندگان پیامبران وارد نجران شده نامه ی پیامبر را به اسقف نجران دادند او برای تصمیم گیری شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی وغیر مذهبی تشکیل داد یکی از افراد طرف مشورت ((شرجیل)) بود که به عقل ودرایت و کاردانی معروف بود او گفت: مامکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم : روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت وهیج بعید نیست که محمد از اولاد اسماعیل است همان پیامبر موعود باشد
شورا نظر داد که گروهی به عنوان ((هیئت نمایندگی نجران)) به مدینه بروند تا از نزدیک دلایل نبوت محمد (ص) را مورد بررسی قرار دهند بدین ترتیب 60تن از ارزنده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب گردیدند که در راس انان 3 پیشوای مذهبی قرار داشت:
1- ((ابوحارثه بن علقمه)) اسقف وحاکم نجران و نماینده رسمی کلیسا در حجاز
2- ((عبد المسیح )9 رئیس خدمات شهری ورئیس هیئت نمایندگی (عاقب)
3- ((ایهم یا سید )) مدیر کاروان های نجران
هیئت نمایندگی طرف عصر در حالی که لباس های تجملی ابریشم بر تن انگشتر های طلا بر دست و طلیب ها بر گردن داشتند وارد مسجد شده به پیامبر سلام کردن ولی وضع نا مناسب انان ان هم در مسجد پیامبر را سخت ناراحت کرده انان علت ناراحتی را ندانستند فورا با عثمان و عبد الرحمان بن عوف نزد علی رفتند علی (ع) به انان گفت:شما باید با وضع ساده و بدون زر و زیور به حضور حضرت بیاید
نمایندگان نجران با لباس ساده و بدون انگشتر طلا به محضر پیامبر رفتند پیامبر با احترام خاص پاسخ سلام ان ها را داد و برخی هدایایی که برای وی اورده بودند را پذیرفت نمایندگان ابتدا نمازشان را در مسجد مدینه با اجازه پیغمبر (ص) در حالی که رو به مشرق ایستاده بودند خواندند
مذاکره نمایندگان نجران به گفته مرحوم سید بن طاووس
پیامبر : من شما را به ایین توحید و پرستش خدای یگانه دعوت می کنم وسپس چند ایه از قران برای انان خواند
نمایندگان نجران : اگر منظور ار اسلام ایمان به خدای یگانه جهان است ما قبلا به او ایمان اورده ایم
پیامبر : اسلام علایمی دارد و برخی از از اعمال شما حاکی است که به اسلام واقعی نگرویده اید چگونه خدای یگانه را پرستش می کنید در صورتیکه شما ((صلیب)) را می پرستید واز خوردن گوشت خوک پرهیز نمی کنید وبرای خدا فرزند معتقدید
نمایندگان نجران: ما او را خدا می دانیم زیرا مردگان را زنده کرد بیماران را شفا بخشید واز گل پرنده ای ساخت که پرواز می کرد و تمام این اعمال حاکی است که او خدا است
پیامبر: نه او بنده و مخلوق خدا است که او را در رحم مریم قرار داد و این قدرت را خدا به او داده بود
یک نفر از نمایندگان : اری او فرزند خدا است زیرا مادر او مریم بدون اینکه با کسی ازدواج کند او را به دنیا اورد پس ناچار پدر او باید همان خدای جهان باشد
در این هنگام فرشته وحی نازل شد و به پیامبر گفت که به انان بگوید:
(وضع حضرت عیصی از این نظر مانند ادم است که او با قدرت بی پایان خود بدون اینکه دارای پدری ومادری باشد از خاک افرید)
(ال عمران-ایه 59)
اگر نداشتن پدر گواه بر این است که او فرزند خداست پس حضرت ادم برای این منصب شایسته تر است زیرا او نه پدر داشت ونه مادر
نمایندگان نجران: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند راه این نیست که در وقت معین با یکدیگر مباهله کنیم واز خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند
در این موقع ایه مباهله نازل شود وپیامبر مامور شود تا با کسانی که زیر بار حق نمی روند به مباهله برخیزد واینک ایه مباهله
((فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقل تعالوا نذع ابناء نا و ابنائکم نا ونسائکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین))
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
روش های تدریس
مقدمه
از زمانی که انسان خلق شده بشر همواره دنبال دانش اندوزی و کسب علم بوده و با طراحی برنامه ها و آموزش های گوناگون پرورش و آموزش همواره با موفقیت ها و فراز و نشیب هایی در آموزش روبرو شده با تحلیل وقاع گذشته دو مشکل اساسی جهت توسعه و غنی سازی برنامه های مذکور قابل مشاهده است:
1) عدم تأثیر فعالیت های پرورشی بر سرنوشت دانش آموزان
2) نقصان اثر بخشی نظام برنامه ریزی درسی در حوزه آموزش و پرورش که حل دو مشکل یاد شده در گرو اقدامات متنی بر یافته های عملی و تجر بی متکی برارزش های دینی و ملی است.
در نظام آموزش و پرورش کشور برنامه درسی به غلط در کتاب درسی خلاصه گردیده و به تدریج «محتوی محوری» سیطره سنگین خود را بر اغلب فعالیت های مدرسه ای تحمیل نموده و تقریباً تمام وقت دانش آموزان با کتابهای درسی پر می شود و یقیناً در چنین فضایی تغییر و تحول در جهت افزایش اثربخشی فعالیت های درسی و چشاندن حلاوت و شیرینی و تلاش کوششهای علمی به صورت فردی و اجتماعی به دانش آموزان بسیار دشوار بوده و راه ساختن انسان های مطلوب برای آینده را بس طولانی خواهد نمود که همواره باید با همت معلمان، مربیان وکارشناسان متعهد تغییرات بنیادی و مطلوب در نظام برنامه ریزی درسی و نظام ارزشیابی تحصیلی شاهد باشیم و این کار جز با روش های فعال و نقطه اثرات، پیشنهادات، انقادات میسر نمی شود.
پیش گفتار
زندگی بدون یادگیری و آموزش همچون مردابی در حال تقلیل وفساد است. از زمانیکه آموزش و یاد دادن شروع شد نحوه انجام دادن این فعالیت یعنی چگونگی آموختن و روش های تدریس مورد توجه دست اندرکاران قرار گرفت. هنر معلم در انتخاب این شیوه ها و روش مؤثر می باشد. از آجا که توانایی های افراد متفاوت است نحوه یادگیری و چگونگی آموزش نیز متفاوت خواهد بود.
روش های تدریس
یکی از عناصر اصلی دربرنامه درسی وطراحی آموزش، موضوع روش های یاددهی، یادگیری است. کلیه اقدامات، تصمیمات، ضمن اجرای روش به مرحله ظهورمی رسد ویادگیری اتفاق می افتد.
درطراحی آموزشی، موضوعاتی چون اهداف، روش های ارزشیابی، وسایل آموزش .... تدوین واز طریق روش تدریس به راه کارهای عملی تبدیل می شود. اگر روش تدریس مورداستفاده به خوبی انتخاب واجرا شود بدون شک خلاقیت دانش آموزان نیز مجال پرورش پیدا می کنند.
درنتیجه روش های یادگیری دردانش آموزان آموزش داده می شود وآنان می دانند چگونه یادبگیرند که یادبگیرند.(یادگیریِ یادگیری )
معلمان درمقام برنامه ریز وطراح آموزش درچند گروه قرارمی گیرند که با شناخت ویژگی های خاصی، حرفه ای یا غیرحرفه ای بودن آن ها مشخص می گردد.
1- معلمان حافظه گرا (غیرحرفه ای)
2- معلمان معلم مدار (غیرحرفه ای )
3- معلمان عمل گرا (حرفه ای )
4- معلمان شاگردمدار (حرفه ای )
روش های تدریس از زوایای گوناگون قابل تقسیم بندی است .
الف ) روش تاریخی که شامل: 1- روش سقراطی 2- نظام مکتبی (درایران)
ب) روش های جدید که شامل: 1- روش توضیحی 2- روش سخنرانی
3- روش اکتشافی 4- حل مسئله 5- مباحثه ای 6- پرسش وپاسخ
7- انفرادی 8- واحدکار(پروژه) 9- روش نمایشی 10- روش بدیعه پردازی
11- روش بازیهای تربیتی 12- روش ایفای نقش
13- روش دریافت مفهوم 14- روش استقرایی
15- روش آزمایش وکاوشگری و....
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 102 |
تحقیق در مورد روانشناسی یادگیری
مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد میگیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
انواع یادگیری
از چهار نوع یادگیری مشخص میتوان گفتگو کرد. این چهار گروه شامل خوگیری ، شرطی سازی کلاسیک ، شرطی سازی عامل و یادگیری پیچیده است که هر کدام را بطور مختصر توضیح میدهیم.
خوگیری
خوگیری ساده ترین نوع یادگیری است و آن عبارت از نادیده گرفتن محرکی است که با آن مانوس شدهایم، یا پیامد مهمی برای ما ندارد. به عنوان مثال ما به صدای تیک تک ساعت عادت کردهایم لذا یاد گرفتن اینکه صدای تیک تاک ساعت تازهای را نشنویم نمونهای از خوگیری است.
شرطی سازی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک یعنی پیوند دادن دو محرک در اثر مجاورت. پس از آن که محرک خنثی (محرک شرطی) چند بار با محرک غیر خنثی (محرک غیر شرطی) ، محرکی که بطور طبیعی و ثابت پاسخی ایجاد میکند، همراه شد، از خنثی بودن ساقط میشود و میتواند به تنهایی همان پاسخ را ایجاد کند. مثلا نوزاد یاد میگیرد که دیدن پستان مادر ، چشیدن شیر را در پی دارد.
شرطی سازی عامل
طبق نظریه شرطی شدن عامل ، ارگانیسم یاد میگیرد که رفتار تقویت شده را تکرار کند. اولین پاسخهای درست با کوشش و خطایی تصادفی یا با راهنمایی فیزیکی یا کلامی حاصل میشود. رفتارهای تقویت شده ، با فراوانی بیشتر ظاهر میشوند. مثلا کودک میآموزد که کتک زدن خواهر یا برادر سرزنش والدین را به دنبال دارد.
یادگیری پیچیده
این نوع یادگیری متضمن چیزی بیش از تشکیل پیوندها است. مثلا بکار گیری راهبرد معینی برای حل یک مسئله یا طراحی یک نقشه ذهنی از محیط خود.
اساس عصبی یاد گیران
پژوهشگران عقیده دارند که اساس عصبی یادگیری را باید در تغییرات ساختاری دستگاه عصبی جستجو کرد و به همین سبب بیش از پیش به بررسی این تغییرات در سطح پیوندهای عصبی پرداختهاند
هیلگاد روانشناس آمریکایی در یک تعریف جامع یادگیری را اینگونه تعریف میکند: " یادگیری یعنی؛ تغییر نسبتا پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در تواناییهای بالقوه فرد بوجود میآید."
دیدکلی
• تفاوت سطح انسان قرن 21 با اجداد غارنشین را چه چیزی پر میکند؟
• یادگیری در زندگی انسان چه نقشی دارد ؟
• ایا یادگیری محدود به مدارس و آموزشگاهها است ؟
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری تنها آموختن مهارتی خاص با مطالب درسی نیست؛ بلکه در رشد هیجانی ، رشد شخصیتی ، تعامل اجتماعی انسان دخالت دارد. انسان یاد میگیرد که از چه چیزی بترسد، چه چیزی را دوست بدارد و کجا چگونه رفتار کند. در واقع نوزاد از همان لحظه تولد درگیر فرآیند یادگیری میشود و این توانایی است که باعث پیشرفت و تفاوت روزانه او تفاوت انسانهای یک نسل از انسانهای نسل قبل از خودشان میشود.
فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کردهاند، بطوری که میتوان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه "یادگیری چیست ؟ ، چگونه رخ میدهد و عوامل موثر کدام هستند ؟ " بحث کرد.
ویژگیهای یادگیری
تغییر در رفتار
یادگیری همره با "تغییر" است، به گونهای که بعد از کسب یادگیری موجود زنده (از جمله انسان) رفتارش (بیرونی یا درونی) به یک روش یا حالت جدید تغییر مییابد. این تغییر هم در رفتارهای ساده و هم در رفتارهای پیچیده دیده میشود.
پایداری نسبی
درست است که یادگیری همراه با تغییر است ولی هر تغییری یادگیری محسوب نمیشود، بلکه تغییرات ناشی از یادگیری پایداری (Permanency) دارند؛ و تغییراتی که پایداری نداشته باشند را نمیتوان به یادگیری نسبت داد (نظیر تغییرات ناشی از مصرف دارو یا مواد ، هیجانها ، خستگی و... که پس از رفع اثر دارو ، موضوع هیجان یا رفع خستگی و...تغییرات نیز ناپدید میشوند). فردی که مسئله یا چیزی را یاد گرفته است تغییرات حاصل از آن را همواره با خود دارد و در مواقع لازم به اجرا در میآورد.
تواناییهای بالقوه
یادگیری در فرد نوعی توانایی ایجاد میکند، بدین معنی که " تغییرات پایدار در رفتار" نتیجه تغییر در "تواناییها" است، نه تغییر در رفتار ظاهری. اگر طرف دیگر این تواناییها همیشه مورد استفاده قرار نمیگیرند بلکه بعضی مواقع بصورت بالقوه هستند و هر وقت موقعیت و فرصت استفاده فراهم شود؛ از حالت بالقوه خارج و به حالت بالفعل (عمل) در میآیند. مثلا فردی که دوچرخه سواری را یادگرفته است، اگر موقعیت دوچرخه سواری برای او فراهم نباشد این توانایی بصورت بالقوه در فرد باقی میماند و هر وقت موقعیت و فرصت دوچرخه سواری فراهم شود (مثلا یک دوچرخه در اختیار او قرار گیرد) این توانایی از بالقوه به بالفعل (حالت عمل) در میآید. این بدان معنی است که یادگیری هیچ وقت از بین نمیرود.
تجربه
هر نوع تغییر در تواناییهای بالقوه زمانی یادگیری محسوب خواهد شد که بر اثر "تجربه" (Experience) باشند، یعنی"محرکها" (عوامل) بیرونی و درونی بر فرد (یاد گیرنده) تاثیر بگذارد (نظیر خواندن کتاب ، گوش دادن به یک سخنرانی ، زمین خوردن کودک و فکر کردن در باره یک مطلب و ...) بدین ترتیب تغییرات پایداری که در توانایی افراد بوسیله عواملی به غیر از تجربه بدست میآید یادگیری محسوب نمیشود. تغییرات پایدار غیر تجربهای بیشتر عوامل رشدی را دربر میگیرند (نظیر عضلانی شدن ، دندان درآوردن ، تغییرات بلوغ ، پیر شدن و ...).
یادگیری یا وراثت
بحث در مورد نقش یادگیری و وراثت (Inheritance) به سه نظریه متفاوت که هر یک طرفداران خود را دارند؛ منتهی میشود. گروه اول از این دیدگاه دفاع میکنند که "این وراثت است که رفتار و اعمال ما را شکل میدهد و یادگیری نقشی زیادی ندارد. گروه دوم به نقش مطلق یادگیری تاکید و وراثت را رد میکنند. اما در دهههای اخیر نظریه سومی نیز مطرح گردید که در آن بر نقش "تعاملی وراثت و یادگیری" تاکید شده است. هم از لحاظ نظری و هم از دیدگاه تحقیقی نظریه سوم بهترین دیدگاه و راهکار را دارد. از دیدگاه این گروه هیچ کدام مطلق نیستند، بلکه آنها کامل کننده یکدیگر هستند.
"انسان موجودی یادگیرنده است اما انسان چیزی را یاد نمیگیرد، مگر آنکه قبلا در ساخت ژنتیکیاش ، تواناییها و برنامه ریزیهایی وجود ندارند که مستقل از توارث باشد و هیچ رفتاری وجود ندارد که تحت تاثیر یادگیری قرار نگیرد مثلا کودکان بعد از سن معینی شروع به "خزیدند ، ایستادن و راه رفتن" میکنند (نقش وراثت) با این حال در ابتدا نواقص و مشکلات زیادی دارند که با گذشت زمان و در اثر تجاربی که بدست میآورند، آنها را اصلاح میکنند (حش یادگیری)
نظریههای یادگیری
تداعی گرایی (Associationism)
تداعی سنت گرایی از ارسطو فیلسوف یونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و با عنوانهای "شرطی سازی ، نظریههای محرک - پاسخ و رفتار گرایی" در آزمایشهای پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ..." مورد مطالعه واقع شده است. این نظریات بر پیوند بین محرکها و پاسخها تاکید و یادگیری را حاصل آن میدانند. این نظریات "شناخت ، تفکر " و هر فرآیندی را که قابل مشاهده مستقیم نباشد را مردود میدانند.
یادگیری اجتماعی (Social Learning)
نظریه یادگیری اجتماعی شکل دیگری از نظریههای تداعی گرا است که در کارهای البرت بندورا (Albert Bandura) و جولیان راتر (Julien Rotter) دیده میشود. این نظریهها هم بر رابطه "محرک- پاسخ" تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود "متغیرها و عوامل شناخت درونی" واسطه بین "محرک- پاسخ" اعتقاد دارند. این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی در روانشناسی است.
شناخت گرایی (Cognitiveism)
تاکید "رویکرد شناختی" معمولا ، بر ادراک (Perception) ، تصمیم گیری (Decision making )، پردازش اطلاعات و... است این نظریهها در مخالفت با "تداعی گرایی افراطی" بوجود آمدند. در واقع این نظریهها به جنبههایی از فرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریههای تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردود اعلام شده بود. از نظریه پردازان این حوزه میتوان با نظریههای (Gestalt)، پردازش اطلاعات و ... اشاره کرد.
حافظه و یادگیری
به نظر میرسد انسان هر چه دارد (منظور پیشرفتها) از برکت وجود حافظه (Memory) دارد. در واقع اگر حافظه نبود، شواهدی هم برای وجود یادگیری در دسترس نبود. گفته شده اگر حافظه نبود انسان مجبور بود هر لحظه و هر روز روشن کردن آتش را یاد بگیرد. بدین ترتیب حاقظه و یادگیری بطور جداییناپذیری باهم ارتباط دارند. حافظه ، یادگیری را با ذخیره کردن تجربیات و یکپارچه کردن آنها تسهیل میکند.
برای ثبت ، نگهداری و بازخوانی موضوعات یادگرفته شده مراحل سه گانه "رمز گردانی (Coding)، اندوزش (Storage) و بازیابی (Retrieval) لازم است. و این سه مرحله خود در قالب انواع سه گانه حافظه یعنی حافظه فوری (Immediate Memory)، حافظه کوتاه مدت Short- Term Memory)) و حافظه بلند مدت (Long- Term Memory) مورد بررسی قرار میگیرد.
فیزیولوژی یادگیری و حافظه
تمام اتفاقات مربوط به یادگیری (چه از نوع تداعی و چه از نوع شناختی) و تمام مراحل و فرایندهای مربوط به حافظه در مغز انجام میگیرد. تحقیقات زیادی درمورد محل و موقعیت نورونهایی که با یادگیری و حافظه در ارتباط هستند، شده است تا به سوالاتی از قبیل "مکانیزم عصبی یادگیری و یادآوری چگونه است؟ ، چگونه خاطرهها نگهداری میشوند؟ و... پاسخ داده شود.
این تحقیات به نظریههای زیاد و متفاوتی مانند نظریه تثبیت (Consolidation Theory) ، نظریه سنتز پروتئین (Portion Synthesis Theory) ، نظریه میانجیهای عصبی (Neurotransmitter Theory) و... منجر شده است. اما باز هم اطلاعات و آگاهی انسان از فرایند دقیق این اعمال ناقص است و پژوهشهادر این زمینه ادامه دارد.
گستره روانشناسی یادگیری
کلید ورود به مطالعات و مباحث روانشناسی مطالعه و آگاهی از روانشناسی یادگیری است. روانشناسی یادگیری پایهای برای درک و فهم سایر حوزههای روانشناسی است و سایر حوزههای روانشناسی نیز از نظریات و تحقیقات روانشناسی یادگیری استفادهای وسیعی میبرند. در کنار این موضوع روانشناسی یادگیری در زندگی روزمره از کاربردیترین حوزههای روانشناسی است مدرسه ، آموزشگاهها ، روشهای تربیت کودک ، آموزش رانندگی ، روشهای درمانی و انتقال تجربیات از نسلی به نسلی دیگر به یادگیری و روشهای آن وابسته هستند.
چشم انداز این علم
این تفکر که "در آینده از اهمیت و جایگاه یادگیری کاسته خواهد شد"، محال است. توجه ، مطالعه ، اظهار نظر و نظریه پردازی در حوزه یادگیری و روشهای آن از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است و به نظر میرسد این وضع در آینده هم ، همین باقی خواهد ماند. انسان همیشه دنبال روشهای جدید و بهتری برای یادگیری است. در حال حاضر پژوهشهای مرتبط با "یادگیری شناختی" از پرکارترین و مقدمترین حوزهها است و در آینده هم این حوزه فعالیت بیشتری خواهد داشت.
روش های نوین یادگیری :
آنچه بنده تا کنون مشاهده و تجربه کرده ام به طور اختصار عرض می کنم .یکی از مواردی که در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به کمک (CD) مینی تب تدریس می کند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاکتور های موجود مانند پراکندگی،چارکهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه کرد البتّه تجزیه و تحلیل این فاکتورها به عهده معلّم می باشد.
از طرفی با توجّه به تجرته ای که دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت کلاس درس ریاضی آزاد به شکلی که مطرح میکنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عنوان را که می خواهد انتخواب کند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح کند سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح کند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.
من تقریبا ده سال است که در ده دقیقه آخر هر کلاس سعی می کنم یک مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح کنم و یک نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این کار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود که هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی که از ـنها به عمل آمده است این کار مورد تائید اکثر آنهابوده است.
این کلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است که در کلاس درس معلم امکان آن را ندارد که به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب کتاب و تمرینات آن بپردازد. مشکلات دیگر آموزش ممکن است به مسائل زیر مربوط شود:
1- تدریس همکاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت کمبود دبیروغیره.
2- استاندارد نبودن کلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان
3- آشنا نبودن بعضی از همکاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن
4- نحوه برگزاری آزمون سراسری
5- تشویق
6- آشنا شدن با روش های نوین یادگیری
7- آشنا شدن با الگوهای یک تدریس نوین
8- قداست علم
9- عادت در یادگیری
10- تغییر یا حذف مطالب کتب درسی قبل از آنکه معلم کتاب را بررسی کرده باشد
11- قدر دانی از آثار و تألیفات همکاران ارجمند ریاضی
12- حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی که راجع به بعضی از موارد توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به کتاب کلیت روش ها و فنون تدریس (آثار......... صفوی)بیان می کنم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
تحقیق در مورد روانشناسی تربیتی
روانشناسی تربیتی
روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشتههایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائیهای تحصیلی یاد گیرندگان میپردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخهای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلیتری مییابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینههای تربیت را شامل میشد، اما با رشد سایر حوزههای روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوههای یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل میدهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعهای به نظام آموزشی برتر و پیشرفتهتر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده میکنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامههای سنجیدهای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دستاندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشتهها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامهها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه میدهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافتهها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.
ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام میگیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده میشود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمیگیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار میگیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوههای پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی میپردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده میشود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها
روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامههای آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوههای تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافتههای تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.
با شناخت تاثیر مهم یافتههای این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول میشود. استفاده از یافتههای این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت
سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند
فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او
محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم
محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .
محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.
محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.
محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...
محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
آموزش ابتدایی
کاهش عملکرد شاید شما هم تا کنون با کودکی بیش فعال روبه رو شده باشید . کودکی که نتواند آرام در جایش بنشیند ، تمرکز نداشته باشد و هیچ وقت کاری را که شروع می کند به پایان برساند. کودکی که دائم درصدد آزار کودکان دیگر است و می توان گفت که هیچ کسی او را دوست ندارد و نمی خواهد با او بازی کند . راستی ، ما به عنوان یک مربی ، معلم یا پدر و مادر در مقابل چنین کودکی چه وظیفه ای داریم . باید با او بستیزیم و از راه اعمال زور بر رفتار او اثر بگذاریم ؟ او را نادیده بگیریم و به کار خود با کودکان دیگر ادامه دهیم ؟ یا با شناخت رفتارها و خلق و خوی او ، به کودک کمک کنیم که خود را با جمع سازگار کند و درصدد رفع مشکل او برآییم.
ناآرامی حرکتی و تحریک پذیری مطالعه موردی: امید پسری فعال و بدون آرام و قرار امید ، پسری پنج ساله ای است که صبح با نیرو و انرژی زیادی به کودکستان می آید که قابل کنترل نیست . او دنبال بازی می گردد و بیشتر پازلی را انتخاب می کند که کمتر از بیست تکه دارد و آن را در حدود سه دقیقه درست می چیند . پس از آن به اتاق نقاشی می رود . پس از کشیدن چند خط سریع روی کاغذ ، نقاشی را تمام می کند. پس از چند نقاشی از این نوع ، به اتاق گروه بر می گردد . در آن جا ، چند تا از بچه ها با تکه های لگو چیزهایی می سازند ، او مدت کوتاهی با لگو بازی می کند و برایش سخت است که روی صندلی بنشیند . دائم بلند می شود و می نشیند . هنگام ساختن ، همه انرژی خود را جمع می کند و آن را با حرف های بی سرو ته همبازی هایش خالی می کند. رفتار تکانشی امید و بی قراری او ، به شدت به کودکان دیگر منتقل می شود. پس از مدتی ، مربی احساس می کند که برای رعایت حال بچه های دیگر ، باید حد و مرز امید را روشن کند و به او نشان دهد. غیر قابل تحمل بودن در اجتماع چنین ناآرامی و جنب و جوشی ممکن است برای مربی مشکلات جدی به وجود بیاورد. در اصل ، اصطلاح ناآرامی ، به هیجان روحی اطلاق می شود.
در ضمن بین برداشت روانی و حرکات جسمی ارتباط نزدیکی وجود دارد . این مورد به خصوص درباره کودکانی صدق می کند که نمی توانند به اندازه بزرگسلان احساسات و حرکات خود را کنترل کنند. بیشتر وقت ها ، دلیل ناآرمی تحریک پذیری کودک یا محدود کردن فعالیت او به وسیله والدین یا مربیان است . آن ها سعی می کنند فشار حرکتی طبیعی کودک را سرکوب کنند؛ ولی بیشتر وقت ها به نتیجه عکس می رسند : کودک ناآرام و بی قرار یا خشمگین می شود. دلایل ناآرامی ناشی از تحریک پذیری چیست؟ بیشتر موارد ، بیش از توان کار کشیدن دلیل ناآرامی یک کودک است .
اگر کودک را بی وقفه به انجام دادن کاری وادار کنید که از عهده انجام آن بر نمی آید ، دائما بر انگیخته می ماند. ولی از آن جا که اصلا نمی تواند خواسته های شما را به نحو احسن عملی کند، مسیر فعالیتش را عوض می کند و انرژی انباشته شده خود را در حرکات بی هدف تخلیه می کند. تنش شدید هم در کودک به بی قراری حرکتی منجر می شود. کودکان تنش های چند جانبه ای را که از همه طرف بر آن ها اثر می گذارد ، با حساسیت بیشتری تجربه می کنند و به آسانی در می یابند که از همه طرف تحت فشارند و همه از آن ها توقع دارند.
کودکان هنوز نمی توانند با محرکی مانند برنامه تلویزیون یا رادیو ، به قدر کافی کنار بیایند. این تنش های تخلیه نشده ، تحریک پذیری کودک را افزایش می دهد و دوباره در قالب بی قراری حرکتی تخلیه می شود. طبیعی است الگوی رفتاری والدین و مربیان بر رفتار کودک اثر می گذارد . وقتی خود مربی بی قرار و ناآرام باشد ، برایش دشوار است که با حوصله با کودک کار کند ، اولین بی قراری را به کودکان منتقل می کند و هیجان متقابل در آن ها افزایش می یابد.